- با وجودی که میثم مروستی از صدای خوبی برخوردار است و پیشنهادات بسیاری به او شده بود و نیز با وجود تواناییهایی که دارد چرا تا کنون به انتشار آلبومی به صورت مستقل و با صدایش اقدام نکرده بود؟
- دغدغه من هیچ وقت خوانندگی نبوده و درگیریها یی که در بخشهای دیگر موزیک داشتهام مانع از این شد که من در حوزه خوانندگی فعالیت کنم. فرصتی برایم باقی نمانده بود. اما پس از مدتی با سماجت بسیار این کار را به رغم وقت اندکی که داشتم انجام دادم و آلبومم را گردآوری کردم. طی این سالها که نوازندگی کردهام و آهنگسازی و... هیچ وقت فرصت نکرده بودم به خوانندگی فکر کنم، چه برسد به اینکه بخواهم در این زمینه کار کنم.
- چگونه به یک بار این شرایط برایتان فراهم شد؟
یکی دو آلبوم داشتم که پیش از این به صورت گروهی کار کرده بودیم. بعداز آنها قصد داشتم یک آلبوم مستقل منتشر کنم که امکانش فراهم نشد والبته فکر میکنم درطول آن مدت هم فعالیتهای بسیار خوبی داشتم و در بخشهای دیگر موسیقی زیاد کار کردم. بخصوص در بخش نوازندگی فعالیتهای زیادی داشتم. اما اینکه من از دیر باز درگیر خوانندگی بودم و دوست داشتم بخوانم اما فرصت نمیشد خود مقوله خاص خود را دارد. سعی خودم بود که به انتشار آلبوم اولم منتهی شد.
- به نظر میرسد میثم مروستی هم مانند بسیاری از نوازندهها و آهنگسازانی که به سمت و سوی خوانندگی میروند، درگیر تب خوانندگی شده است.
بحث اصلا بحث تب خوانندگی نیست من فکرمی کنم کسانی که کار موسیقی را به طور حرفهای دنبال میکنند، آهنگ میسازند و یا دستی در نوازندگی دارند، وقتی وارد حرفه خوانندگی میشوند معمولا بهتر از خوانندگانی عمل میکنند که اصلا ساز را نمیشناسند و با نوازندگی و موسیقی آشنایی ندارند. فکر میکنم هر کس که موسیقی کار میکند به هر حال یک ته صدایی هم دارد که بتواند درست و بر اساس اصول موسیقایی بخواند. یعنی بر این باورم هنرمندانی که در بخشهای مختلف موسیقی اعم از نوازندگی و آهنگسازی و... تجربه دارند و البته صدایی هم دارند، وارد این حیطه شوند بهتر است. حداقل در حوزه اجرا اتفاقات خوبی خواهد افتاد، اگر کسانی که موسیقی را میشناسند وارد عرصه خوانندگی شوند. شاید اگر خودشان بخوانند بهتر باشد. اکثر خوانندههایی که درموسیقی پاپ فعالیت میکنند اغلب به طور حرفهای موسیقی را دنبال نکردهاند ولی وارد عرصه خوانندگی میشوند و میخوانند.
- حالا شما با انتشار این آلبوم واقعا از این تجربیات خود استفاده کردید و اصلا نوازندگی به دردتان خورد؟
خودم فکر میکنم کاری که انجام دادهام، سبک و سلیقه شخصی خودم را بیشتر در آن به کار گرفتهام. در این آلبوم که در واقع آلبوم مستقل و شخصی من است، بیشتر حرف خودم را زدهام و امضایم پای کارم هست. توانستهام در آن حرف دلم را بزنم و یک ژانر خاصی از موسیقی پاپ را ارائه کنم.
من دیدگاهی در موسیقی پاپ دارم که شاید در آلبوم خودم توانستم بهتر آن را ارائه دهم. فقط قصدم این نبوده که به عنوان خواننده خودم را مطرح کنم و بعد حرفی برای گفتن نداشته باشم. من از خواندن در آلبوم هدف خاصی داشتهام که سعی کردم آن را دنبال کنم.
- منظورتان این است که رسالت خاصی را دنبال میکردهاید؟
در زندگیام تا یادم میآید موزیک کار کردهام و موزیک! تحصیلاتم در زمینه موسیقی بوده و زندگیام همیشه با موسیقی توام بوده است. فکر میکنم حالا میشود چهره و وجهه بهتری و نیز کاراکتر بهتری از موسیقیای را که میخواهم ارائه بدهم.
- فکر میکنید در میان این همه خواننده که قد علم کردهاند حرفی برای گفتن داشته باشید؟
درست است که موسیقی پاپ شیوع پیدا کرده، چون پاپ مخاطب عمومی دارد. اما خط سیر این موسیقی را خود دست اندرکاران آن تعیین میکنند. ممکن است شما کار یک خواننده را ۵ سال دنبال کنید و او همچنان در یک ژانر و یک سطح بخواند، چون مردم آن را همانگونه که پیش از این دیدهاند و پذیرفتهاند، میخواهند. دغدغه من و بچههای دیگر موسیقی مثل من این است که ما امروز نیامدهایم که خودی نشان بدهیم و بعد فید شویم. دغدغه من و امثال من این چیزها نیست. دغدغه من این است که مردم درک و دریافت بهتری از هنر موسیقی داشته باشند. همه دوستانی که کار تولید میکنند و همچنین مردم، همگی بتوانند بخش حرفهای و زیباییشناسانه یک اثرموسیقی را درک کرده و از آن لذت ببرند.
چیزی که باعث شده موسیقی سنتی و کلاسیک در کشور ما به حاشیه برود، سبک و سیاقی است که درموسیقی پاپ به وجود آمده و الگو سازی شده در ذائقه شنیداری مردم و در واقع تبدیل به سند شنیداری مردم شده است. مثلا ا گر یک ملودی به صورت هاوس موزیک تولید شده و مورد استقبال مردم قرار گرفته، همه یک جورهایی دوست دارند تمامی عناصر تشکیل آن ملودی و تنظیم را مجددا تقلید واجرا کنند تا شاید با اقبال عمومی مواجه شوند به نوعی تکرار مکررات کنند. کارهایی که موفق بودهاند همیشه همین گونه سند میشوند برای انتخاب کارهای بعدی یک خواننده!
- به هر حال این تکرار مکررات راه فراری هم دارد، ندارد؟
میشود کارهایی انجام داد. این نیاز به یک کار میدانی دارد. مجلات و نشریات باید تلاش کنند و دست اندرکاران رسانهها باید در این زمینه اقدام کنند تا سطح بالاتری از موسیقی پاپ را به مردم ارائه کنیم. در همه جای دنیا موسیقی پاپ ازسبکهای دیگر موسیقی نیز به همراه خلاقیت در هنر وام میگیرد تا بتواند هر روز رنگ آمیزی جدید و متنوعی از خود ارایه دهد. در ایران موسیقی پاپ تاریخچه خاصی دارد. به دلیل آوای خاص واژگان فارسی و نیز موسیقی بومیای که در سراسراین مرز و بوم داشتهایم، موسیقی پاپمان به سمت و سویی رفته که رنگ وبوی خود را دارد. در همه جای دنیا کسانی که موسیقی پاپ را دنبال میکنند، نسبتا از تحصیلات آکادمیک برخوردارند و از ان کمک گرفتهاند تا به موسیقیای با کیفیت هنری بهتر دست یابند. همین موجب میشود تا موسیقی پاپی که دارند، بهتر نمود پیدا کند و رنگ آمیزیاش، بهتر باشد و از سطح کیفی بالاتری برخوردار شود.
- مگر در موسیقی پاپ ما چنین اوضاعی وجود ندارد؟
زمانی که استارت موسیقی پاپ زده شد، هنرمندانی که شروع به فعالیت کردند، یا هنرستانی بودند و یا ازیکی از دانشگاههای هنری فارغ التحصیل شده بودند. طبیعتا این دو دسته با دو نوع موسیقی بیشتر آشنا بودند موسیقی سنتی و یا موسیقی کلاسیک! این موضوع سهم عمدهای در جهت گیری موسیقی پاپ به طور حرفهای داشت. محمد اصفهانی، علیرضا عصار، و... ازجمله خوانند گانی بودند که از تلاش و تفکر این دست از هنرمندان در پیوند معیارهای هر دو نوع این موسیقی به شهرت رسیدند و شاهکارهایی هم در این دوره خلق شد ولی خوب بعد از آن دیگر پاپ سمت و سوی دیگری رفت و شکل دیگری به خود گرفت. قصدم این نیست که بگویم موسیقی ضعیفی بود ولی جهتش عوض شد. آن موسیقی دیگر موسیقی پاپ ایرانی نبود. به نظر من موسیقی پاپ هر کشوری باید معیارهای ملی خود را نیز داشته باشد حال صرفا منظورم موسیقی سنتی نیست ولی دستمایههایی از لحنهای موسیقی ایرانی و حتی محلی و.... را با خود به همراه داشته باشد.
بله و متاسفانه ما پاپ ایرانی یا نداریم و یا کم داریم. بر فرض مثال در کشورهای عربی اگرموسیقی پاپ تولید میشود پاپشان، پاپی است که لحن و رنگ و بوی عربی دارد و شما هیچ جای دیگری ازدنیا نظیرآن را نمیشنوید. حتی اگر وکال و کلام ان را حذف کنید بازهم لحن عربی آن حفظ میشود. چون بافت موزیکال مختص به خود را دارد. یا مثلا موسیقی پاپ در ترکیه و یا کشورهای اطراف منطقه خودمان...
البته ناگفته نماند که در حال حاضر پتانسیل و استعداد اهالی موسیقی در کشور ما بسیار بالاست و حتی موزیسینهای جوان امروز موسیقی ما نسبت به چند دهه اخیر تک به تک از استعداد فوق العادهای برخوردارند. متاسفانه این همبستگی و توضیح واضحات به صورت جمعی نبوده و همفکری و همسویی صورت نگرفته است که حالا ما بیاییم خط مشیای را برای موسیقی به لحاظ معنایی و کیفی لحاظ کنیم. بستگی به این دارد که این بینش وجود داشته باشد یا نه؟
- این بینش در کارهای شما وجود داشته است؟
من سعی کردهام که حداقل این بینش وجود داشته باشد. در حد خودم و تواناییام بتوانم یک رنگ آمیزی دیگری از موسیقی پاپ ارائه کنم. ان چیزی که ماحصل تجربههایم بوده و ایدههایی که میشود اجرا کرد. واقعا در موسیقی پاپ باید به گونهای کار شود که مورد پذیرش و درک مخاطبان نیز واقع شود و بتوانند آن را درک کرده و با آن ارتباط برقرار کنند. من سعی کردم حرفهای خودم و امضایم را پای کارم داشته باشم.
- اینکه آلبومی توسط یک خواننده که خود نوازنده و آهنگساز نیز هست، اجرا میشود، واقعا به انتقال حس بهتر و بیشتر کمک میکند؟
طبیعتا همینطور است. من همیشه موسیقی را به صورت تخصصی و حرفهای دنبال کردهام و موسیقی جزو اصول زندگیام بوده است. دنبال خوانندگی نیستم که بگویم عشق خواندن دارم و حالا آلبومی هم منتشر میکنم یا میگیرد و یا با استقبال عمومی مواجه نمیشود.
- نسلی که این موسیقی را دنبال میکند ایا اینگونه است!
اینطوری نمیتوان گفت. میتوان گفت این نسل نسل تجربه است. نه به شیوه آکادمیک کار کرده است و نه موقعیت خاصی داشته است. کار آنها جای آفرین دارد ولی در خارج کسانی که حرفهای کار میکنند، موقعیت برای تحصیلات اکادمیک را دارند و شرایط برایشان از هر نظر مهیاست. محدودیتهایی که هنرمندان در اینجا دارند را آنها ندارند. با این وجود، موزیسینهای ما در اینجا خوب کار میکنند و اینجای شکر دارد.
- به هر حال کسی که کار موسیقی میکند، بعد میآید و به انتشار آلبوم اقدام میکند، لابد دلیلی برای این کار خود دارد. یا میخواهد حرف خاصی بزند، یا میخواهد وجه تمایز خود را با دیگران مشخص کرده و نشان بدهد. شما ازانتشار این آلبوم کدام یک از اینها مدنظرتان بوده است؟
حرف برای گفتن داشتم. من همه تلاش خودم را کردهام که از همان ابتدای راه، و از انتخاب ترانهها بر اساس اصول هنری کار کنم. به همین دلیل برخی از ترانهها بر روی ملودی سروده شدهاند. اول آهنگ آنها ساخته شده و بعد ترانه بر روی آنها سوار شده است و این همان چیزی است که در خارج از ایران مرسوم است. من سعی کردهام این گونه کار کنم و در انتخابهایم اعم از ترانه و ملودی و... دقت فراوان کردهام. درست است که ترانهها همه عاشقانه بوده، ولی همگی انها حرفهای جدیدی برای گفتن دارند و دیدگاه جدید از موضوعات عاشقانه دارند. من فکر میکنم بیشتر حرفهای جدیدم را در قالب تنظیم قطعات زدهام. یکی دو قطعه هاوس و ترنس در آلبوم هست که این روزها در جامعه ما مورد توجه بوده و مرسوماند. مردم این روزها دوست دارند از این قبیل کارها بشنوند. ملودیها هم متفاوت است و از تنوع برخوردار است نسبت به کارهایی که منتشر میشوند. این تفاوت قبل از هر چیز در ترانه، بعد در اهنگسازی، و بعد درتنظیم نمود پیدا میکند.
- از تجربیات آلبومهایی که پیش از این نوازندگی کردهاید، چقدر در آلبوم مستقلتان به کارتان آمد؟
خیلی زیاد! در بخش تکنوازی آلبوم باید بگویم که همه تکنوازیها را خودم انجام دادهام. سعی کردم بیشتر طرح ملودیهایی باشد که خیلی تکراری نیستند و از ملودیهایی استفاده کنم که تازه و بدیع باشند ودر عین حال بتواند با شنونده ارتباط برقرار کند.
اگر دقت کنید سولوی ویلن در کارهای خودم، با ان چیزی که غالبا از من در تکنوازی شنیده شده متفاوت است. من در خیلی از آلبومها تکنوازی داشتهام اما در این آلبوم مجبور نبودهام کاری را که آهنگساز و تنظیم کننده به من دیکته کردهاند را، اجرا کنم. هر چند امروزه نوازندگان در اجرای قطعات یک آلبوم هنگام ضبط، بیش از یک آهنگساز و تنظیم کننده در طرح اجرای ملودیها زحمت میکشند و همه بار معنایی و مفهومی آلبوم روی دوش آنهاست. نوازنده در کار خودش بخش عمده کار را انجام میدهد. این حس شخصی نوازنده است که در آلبومها نمود پیدا میکند. در موسیقی فیلم هم تا حدودی همین طور است. من در این آلبوم به حسهای شخصی تری پرداختهام. همه چیز دراین آلبوم برای من شخصی ترشده است. لااقل میتوانم این را مدعی شوم که حسهای شخصی منجربه ایجاد یک آلبوم شخصی شده است.
- تصمیم دارید در آلبومهای بعدی نیز همین حسها را دنبال کنید و به همین شیوه ادامه بدهید؟
موسیقی پاپ، موسیقیای است که مردم دوست دارند شناختههای قبلی خود را در آن دنبال کنند. معتقدم هنگامیکه که یک موسیقی هیت میشود اگر ما بخواهیم کورکورانه ان را دنبال کنیم و تکرارش کنیم اصلا کار درستی نکردهایم. دردنیای بزرگ هنرهرکسی باید استایل و سلیقه شخصی خودش را داشته باشد. هنرمندان اصیل کاملا کارهایشان شخصی است و نگرش هنری منحصر به خودشان را دارند.
من معتقدم که کار را باید درست انجام داد. فکر میکنم در آلبوم «لحظههای بیهوا»، همه تلاشم را برای این درست کار انجام دادن کردهام و موفق شدهام.
- فکر میکنید این آلبوم بتواند جامعه موسیقی را به حرکت در آورد؟
به هر حال هر کس در کاری که میکند اعتقادات خود را دارد. من هم باورم براین است که این آلبوم حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و میتواند به خوبی با همه ارتباط برقرار کند.
- از اینها که بگذریم، با وجودی که خیلی از رسانهها خواستند سر از جدایی شما و احسان خواجه امیری در آورند، هیچ چیز دستگیر کسی نشد. واقعا چه دلیلی داشت؟
احسان مسافرتهای بسیاری را در برنامه کاری خود داشت که امکان حضور در تمامی آنها برای من میسر نبود. کار اصلی من نوازندگی و آهنگسازی است و واقعا نمیتوانستم به آن وضعیت سفر در سفر ادامه بدهم.
- شنیده میشود که شما قرار است همکاری خود با احسان خواجه امیری را از سر بگیرید. درست است؟
متاسفانه اصلا چنین چیزی صحت ندارد. تفاوت درنگرش هنری به خصوص درحوزه اجرا و نحوه ارایه موسیقی موجب شده تا با هم همکاری نداشته باشیم. هر کس ذائقه هنری و سلیقه خاص خود را دارد و من وقتی متوجه شدم بعد از گذشت چندین سال از همکاریمان با احسان نمیتوانم از این منظر ادامه بدهم، با وجود علاقه بسیاری که به احسان داشتم و دارم دیگر با وی همکاری نکردم. اما دوستی ما همچنان پا برجا ست و موفقیت روزافزون احسان آرزوی من است.