اس ام اس های جدید غمگین
به سلامتی روحم ک دلش واسه کسی تنگ شده…..
ک حتی “روحشم” خبر نداره………
نوازشگر خوبی نبودی…
سفید شده تار مویی که قسم خورده بودی با دنیا عوضش نمیکنی…
روزگاریست شیطان فریاد میزند :آدم پیدا کنید، سجده خواهم کرد
موجودات ِ غریبی هستیم!
نه طاقت ِ دروغ را داریم...
و نه تحمّل ِ حقیقت را!!
به بند دلت میاویز رخت خاطره ها را
گردبادهای فراموشی حرمت نمیشناسند!
تیغ روزگار شاهرگ کلامم را چنان بریده که سکوتم بند نمی اید...!!
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺎﺭ ﻋﻈﯿﻤﯽ ﺑﺮ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ
ﺑﺎﺭﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﻥ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﻢ
فصل هوای دو نفره اومد…
ما که تنهاییم…
ولی خوش به حال دونفره ها…
هیچ خوشــــــی بـــی تــــــــو کامل نمیشود حتـــــــــی اگر محض دلـــــــخوشی بگویم خوشــــــ گذشـــــت ...
من خدا نیستم که نگفته بخوانم چه میگویی
فریاد کن مرا ، خسته ام از خدا بودن برای تو…
چند سالیست در اتاقم را نیمه باز گذاشته ام
مبادا بیاید و من از انتظار مرده باشم و او پشت دربماند!
سیاه چاله های کشف نشده تنها جای امن اند برای پنهان شدن
وقتی تو بی رحمانه همه جا هستی!
دل کندن آسان بود خیلی هم آسان بود به سادگی آب خوردن به سادگی من و احساسم
تو نه تنها دل کندی پایش می افتاد بیستون هم میکندی که بروی.. ک فرهاد نشوی،تا خدایی نکرده یک وقت احساست درگیر نشود با احساس شیرین گونه ی من.
هیچوقت آﺭﺯﻭﯼ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻧﮑﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﯽ ﺧﻮﺩﺕ !
در روزهایی که دلم شکسته است یادحرفهای پدرژپتو به پینوکیو میافتم که می گفت:
پینوکیو !چوبی بمان.
آدم ها سنگی اند.
دنیایشان قشنگ نیست.
دلتنگم! برای او نه! برای من قبل از او!
چقدر شاد بودم……
ای دل مگفتمت که مرو راه عاشقی……… رفتی؟؟؟؟؟؟
بسوز که این همه آتش سزای توست.
اگر درد داری تحمل کن… روی هم که تلنبار شد دیگر نمیفهمی کدام درد از کجاست…
کم کم خودش بی حس میشود!!
گاهی بی صدا نگاهت میکند
مرا ببخش برای این نگاه های پنهانی ، شاید اگر بغضم فرو نشیند صدایت کنم …
گاهی سر می چرخانم و به گذشته نگاه میکنم
چقدر خستگی پشت سرم جا مانده …
به آیینه نگاه میکنم
لبخند میزنم ، لبخند نمیزند …
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ، ﺑﻪ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺩقیقا ﺳﺎﻝ ﯾﮑ ﻬﺰﺍﺭ ﻭ ﺳﯿﺼﺪ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺗﻮست !
ﺁﺭﯼ ﮔﻠﻢ ، ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺑﯽ ﺣﻀﻮﺭ ﺗﻮ اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ !
گفتی : “تا شقایق هست ٬ زندگی باید کرد”
شقایق هست اما تو نیستی ، حال چه باید کرد ؟
پرم از اشک آنقدر که دنیا باید چتر بر سرش بگیرد …
مــگـــر چـنـد بــار بــه دنـیـا آمــده ایـــم
کــه ایــن هــمـه مــی مــیـریـــم !؟