رفتم جواب آزمايش خونمو بگيرم ،
به طرف مي گم ميشه جواب خونمو لطف کنيد ، مي گه جواب خون خودتون ؟ پ ن پ جواب خون شهدا
از مادر بزرگم میپرسم شما بزرگترین یا خاله بزرگ؟ میگه از نظر سن می گی ؟
پ نه پ از نظر قد و وزن میزان کلسترول خون میگم.
رفتم نان بگیرم نانوا بهم گفت نان میخوای؟ پ نه پ اومدم اورانیوم غنی شده برای راکتور بابام بگیرم.
میبینه رفتم هندونه خریدما میپرسه میگه هندونه است ؟
پ نه پ طالبیه زیادی گذاشتن بزرگ شه.
تو خری پ ن پ فققط خودت خری ...
زنده شد خنده دوباره به نوای پَ نَ پَ
دل ما شاد شد از خاطره های پَ نَ پَ
هرکسی هر سخنی داشت برایت بنوشت
ذهن ما باز شد از ذهن رسای پَ نَ پَ .
به مادرم می گم : یه دختر دیدم خوب ، پاک ، نجیب ، سر به راه ، تحصیل کرده
می گه : می خوای بریم خواستگاریش؟
می گم : پ نه پ خواستم یاد آوری کنم آدم های خوب هنوز پیدا می شه
در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده می گه می خوای بری تو؟
پ نه پ ماشینه بهونه گیر شده در و باز کردم ببینه هیچ کدوم از دوستاش تو کوچه نیست
همسایمون تو لباس فرم منو دیده می گه : رفتی سربازی؟
پ نه پ هنوز نرفتم یه چند روزی آزمایشی اومدم ببینم حال و هواش چطوره اگه خوشم اومد بمونم
سوار تاکسی شدم. یارو صدای ضبطشو تا ته زیاد کرده بود.
میگم میشه صدای ضبط تونو کم کنید؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گفتم کم کنی این یه تیکشو من بخونم ببینی صدای کدوممون بهتره!
رفتم دستشویی عمومی در میزنم میگم یکم سریع تر.
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم شما کم و کسری نداری ؟!
رفتم دنبال دوستم، زنگ خونه رو زدم میگم منتظرم
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بیا بالا پشت بوم، با هلیکوپتر اومدم
رفتم پمپ بنزین به یارو میگم ۴۰ تا بزن !
میگه ۴۰ لیتر ؟
پـَـ نـَـ پـَـ ۴۰ تا قاشق چای خوری !